حاضرجواب
. حاضرجوابى
حضرت سکینه شوخ طبع و ملیح و حاضر جواب بود. از وى پرسیدند: تو بسیار شوخى و مزاح مى نمایى ولى خواهرت فاطمه شوخى نمى کند. وى بى درنگ جواب گفت: «چون او را هم نام جده مان فاطمه زهرا(علیها السلام) و مرا به اسم جده دیگرمان آمنه بنت وهب (مادر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)) نام گذارى نموده اید.»
دکتر بنت الشاطىء مى نویسد: این جواب وى اشاره به این نکته ظریف است که چون فاطمه زهرا (علیها السلام) پس از رحلت پدرش رسول الله(صلى الله علیه وآله)، زیاد گریست ـ و به وى ستم فراوان روا گشت ـ وى هیچ گاه خندان نبوده و شوخى نمى کرده است.( موسوعه آل النبى، ص۷۹۶) مهمتر از آن، اینکه فاطمه زهرا(علیها السلام) بانوى معصوم و پاکى است که ساحت مقدس وى از رفتارى که انسانهاى معمولى انجام مى دهند منزّه است.
علاّمه سید محسن امین نقل مى کند که حضرت سکینه در مجلس ختمى حضور یافت. در آن مجلس دخترى از عثمان بن عفان نیز حضور داشت. دختر عثمان جهت فخر فروشى گفت : «من دختر شهیدم!» سکینه چیزى نگفت. در همان میان، صداى مؤذن به گوش رسید که گفت : «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ»، سکینه لب به سخن گشود و فرمود:
«این نام که برده مى شود، پدر من است یا پدر تو؟»
دختر عثمان که جواب دندان شکن سکینه را دریافته بود گفت : «هیچ گاه دیگر بر شما فخر نخواهم فروخت.»
#ویسگون
#مذهبی
#طبیعت #عاشقانه
#عکس #دلنوشته
#امیرِ_آرام
#𝘼𝙢𝙞𝙧𝙚𝘼𝙧𝙖𝙢 ، #𝙁𝙖𝙣𝙤𝙤!
حضرت سکینه شوخ طبع و ملیح و حاضر جواب بود. از وى پرسیدند: تو بسیار شوخى و مزاح مى نمایى ولى خواهرت فاطمه شوخى نمى کند. وى بى درنگ جواب گفت: «چون او را هم نام جده مان فاطمه زهرا(علیها السلام) و مرا به اسم جده دیگرمان آمنه بنت وهب (مادر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)) نام گذارى نموده اید.»
دکتر بنت الشاطىء مى نویسد: این جواب وى اشاره به این نکته ظریف است که چون فاطمه زهرا (علیها السلام) پس از رحلت پدرش رسول الله(صلى الله علیه وآله)، زیاد گریست ـ و به وى ستم فراوان روا گشت ـ وى هیچ گاه خندان نبوده و شوخى نمى کرده است.( موسوعه آل النبى، ص۷۹۶) مهمتر از آن، اینکه فاطمه زهرا(علیها السلام) بانوى معصوم و پاکى است که ساحت مقدس وى از رفتارى که انسانهاى معمولى انجام مى دهند منزّه است.
علاّمه سید محسن امین نقل مى کند که حضرت سکینه در مجلس ختمى حضور یافت. در آن مجلس دخترى از عثمان بن عفان نیز حضور داشت. دختر عثمان جهت فخر فروشى گفت : «من دختر شهیدم!» سکینه چیزى نگفت. در همان میان، صداى مؤذن به گوش رسید که گفت : «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ»، سکینه لب به سخن گشود و فرمود:
«این نام که برده مى شود، پدر من است یا پدر تو؟»
دختر عثمان که جواب دندان شکن سکینه را دریافته بود گفت : «هیچ گاه دیگر بر شما فخر نخواهم فروخت.»
#ویسگون
#مذهبی
#طبیعت #عاشقانه
#عکس #دلنوشته
#امیرِ_آرام
#𝘼𝙢𝙞𝙧𝙚𝘼𝙧𝙖𝙢 ، #𝙁𝙖𝙣𝙤𝙤!
- ۲.۰k
- ۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط