تو که نمی دانی

تو که نمی دانی
آدم یک روز به جایی می رسد
که دیگر دلش برای چیزی تنگ نمی شود
هیس و دیگر هیچ
دیدگاه ها (۱)

کجای چشمهای من ایستاده ایکه می ترسم چشم بگذارمرفته باشی

چه حس بدیهجای یک نفرتو زندگیت همیشه خالی‌ باشهو تو به اندازه...

یک دقیقه عاشق زندگی شدیمیک عمر زندگی به بازیمان گرفت

وقتی‌ دلت مثل من ترک برداشتدیگر آمدن یا رفتنبودن یا نبودنهیچ...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

🌱🍒زیاد بنویسم نمی خوانیکم بگویم همه را می دانیاما من، جایی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط