یاد سردار شهید محمودشهبازی

یاد سردار شهید #محمود_شهبازی

بارش بی ‌امان خمپاره‌ها تا نیمه شب ادامه داشت. ترکش‌های سرخ خواب را از همه گرفته بود. زیر پل تعدادی از افراد نشسته بودند، همدانی از زیر پل بیرون آمد، مات و حیران به روی پل نگاه کرد. نزدیک دهنه پل و کنار تپه «مجاهد» در همان مکانی که خمپاره های صد و بیست مثل باران می‌باریدکسی به نماز ایستاده بود. صدای انفجار خمپاره‌ها لحظه ای قطع نمی‌شد. طنین صدای «محمد بروجردی» در گوشش پیچید: «این امانت ماست …دست شما…امانتدار خوبی باشید.»
دوباره نگاه کرد شهبازی در وسط آتش دشمن مثل ابراهیم با آرامش به قنوت ایستاده بود.
نمی دانست چه کار کند. جرات حضور در خلوت شهبازی را نداشت. طاقت نیاورد در حالیکه اشک پهنای صورتش را پوشانده بود، به زیر پل بازگشت.
خلوص نماز شبهای شهبازی در میان اهل جبهه مشهور بود، و همدانی با تمام وجودش این خلوص را در ظلمات شب مشاهده کرده بود...


#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

#شهید_مهدی_زین_الدین :بچه ها قدر این زمان و این شرایطی که ما...

واژهٔ #انتــظار در جبهـه ها معنا شد دلشان برای استجـابت نوای...

#شهید_سیدمرتضی_آوینی:"ابر و باد و آب و آتش و خاک همه جنود حق...

ایهاالعزیز ...گمانم عمرم قد ندهدبگو وعده‌ی دیدار ڪمی نزدیڪتر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط