کاش دوبـاره به خاطـرم نمی آمـدی ...
کاش دوبـاره به خاطـرم نمیآمـدی ...
کاش هـــــر کدام از ما ...
در همان سالها پیش مانـده بودیم ...
کاش پس از ایـن سالهای دورِ دور ...
تصـویر هامان ...
از عکسها بیـرون نمیآمـد ..
کسی از گـذشتههای خوبِ خوب ...
آغـــــوش باز نمی کـــــرد ....
کاش آن آرامش گـم شـده ...
هرگـــــز باز نمیگشت ...
کاش ما را گریزی بـود ...
از دوست داشتـن ...
کاش شانه به شانـه ی هـم ...
در قاب روی طاقچه میماندیـم ...
آن وقت ...
نیـازی به درکِ ایـن آدمهای تازه ...
با پیـراهنی آغشته به عطـرهای تازه ، نبـود
هر کـــــدامِ ما ...
زنـدگی خـودش را داشت ...
تـــــو ، با زنی شبیـهِ مـن ...
مـن ، با مَـــــردی شبیـهِ تـــــو ....
کاش هـــــر کدام از ما ...
در همان سالها پیش مانـده بودیم ...
کاش پس از ایـن سالهای دورِ دور ...
تصـویر هامان ...
از عکسها بیـرون نمیآمـد ..
کسی از گـذشتههای خوبِ خوب ...
آغـــــوش باز نمی کـــــرد ....
کاش آن آرامش گـم شـده ...
هرگـــــز باز نمیگشت ...
کاش ما را گریزی بـود ...
از دوست داشتـن ...
کاش شانه به شانـه ی هـم ...
در قاب روی طاقچه میماندیـم ...
آن وقت ...
نیـازی به درکِ ایـن آدمهای تازه ...
با پیـراهنی آغشته به عطـرهای تازه ، نبـود
هر کـــــدامِ ما ...
زنـدگی خـودش را داشت ...
تـــــو ، با زنی شبیـهِ مـن ...
مـن ، با مَـــــردی شبیـهِ تـــــو ....
۵۸۱
۲۳ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.