پسرا لایو بودن
پسرا لایو بودن
🐧: ما کنسرت توکیو دام رو به خوبی به پایان رسوندیم!!🐿: این تازه شروع تور دام ـه و پروموشنهامون هم هنوز تموم نشده، فردا یه موزیک شو داریم!🦊: هاهاها فردا باید ساعت 8 صبح بلند بشیم🐰: دارن میپرسن بومگیو بعد از گریه کردن خوبه یا نه🐻: یکم عجیبه که بگم گریه میکردم... در حد یکی دوتا دونه اشک بود دیگه🐧: نمیتونیم از اوتفیت سوبین هیونگ بگذریم🐰: این سان گوکو ـه. یکی از دنسرا این رو بهم هدیه داد🐰: تهیون تو این روزا بدون هیچ استراحتی سیکس پکات رو نشون میدی🐻: وا خب وقتی داره باید نشون بده، من نمیتونم نشون بدم چون ندارم🐿: خیلی زود ناپدید میشن، ندیدید فقط برای سیکس پکام تمرین کنم؟🐰: جای تعجب نیست چون تمام روز فقط برای سیکس پکات ورزش میکردی. یکی گفت ”الان بهمون نشون بده“🐿: اونی که کامنت گذاشتی، خودت اول نشون بده🐰: اگه سیکس پک داری، اول تو🐻: موآ میدونید که بابا نوئل وجود نداره؟🦊: وقتی آمریکا زندگی میکردم 3 ماه تعطیلات تابستونی داشتیم، اما تعطیلات زمستونی 1 هفته بود🐿: چی؟؟🦊: پس توی تعطیلات تابستونی کلی کیف کردم🐻: تکلیفی برای تعطیلات تابستونیت داشتی؟🦊: فکر نکنم احتمالا به خاطر همینه که عمه/خالهام میگفت توی دفتر خاطراتت یادداشت بنویس🐰: کشور دیگهای هم به جز کره توی تعطیلات تکلیف داره؟🐿: (به انگلیسی) بچهها توی تعطیلاتتون تکلیف دارید؟🐧: (به انگلیسی) لطفا داستانتون رو بهمون بگید🐿: موضوع دیگهای برای صحبت کردن هست! سامسونگ~🐻: بعضی از آهنگا توی تبلیغ بود🦊: خیلی باحال بود چون شبیه یه تبلیغ سامسونگ بود که ما فقط از تلویزیون دیدیمش و توش بودیم🐻: (بعد از اینکه راجع به روزهای کارآموزیشون صحبت کردن) خب الان دیگه همشون جزوی از خاطراتن🐰: جزوی از خاطراتن چون تموم شدن🦊: ما حتی الان کمپانی رو دیس میکنیم🐰: کلی آدم برای دیدن ما به توکیو دام اومده بودن🦊: و بعضیام اینجوری بودن که ”تیاکستی دارن توی توکیو دام اجرا میکنن~“ و اون احساسات رو با ما در میون گذاشتن، این فقط با کمک اون افراد زیاد ممکن شد بومگیو درباره اینکه پسرا بلندش کردن صحبت کرد🐻: سوبین خوب و راحت بود. کای هم راحت بود چون پشتش پهنه~ تهیون هم قویه ولی چون هم اندازه خودمه انگار پشت ماشین مسابقهای بودم (😭) از پشت یونجون هم هی لیز میخوردم مجبورم بودم خودم بکشم بالا
🐿: در طول ارزیابی ماهانه دوره کارآموزی، 10 نفر بین تماشاگرا بودن که ما رو هو میکردن
🦊: این ترسناکترین بود🐿: ولی امروز نزدیک 40 هزار نفر ما رو تشویق کردن، این چیزیه که خیلی تغییر کرده🦊: هیچوقت حالات چهره اون 10 نفر رو فراموش نمیکنم🐻: حتی برامون دست نزدن🐧: تک تکشون رو یادمه
🐧: ما کنسرت توکیو دام رو به خوبی به پایان رسوندیم!!🐿: این تازه شروع تور دام ـه و پروموشنهامون هم هنوز تموم نشده، فردا یه موزیک شو داریم!🦊: هاهاها فردا باید ساعت 8 صبح بلند بشیم🐰: دارن میپرسن بومگیو بعد از گریه کردن خوبه یا نه🐻: یکم عجیبه که بگم گریه میکردم... در حد یکی دوتا دونه اشک بود دیگه🐧: نمیتونیم از اوتفیت سوبین هیونگ بگذریم🐰: این سان گوکو ـه. یکی از دنسرا این رو بهم هدیه داد🐰: تهیون تو این روزا بدون هیچ استراحتی سیکس پکات رو نشون میدی🐻: وا خب وقتی داره باید نشون بده، من نمیتونم نشون بدم چون ندارم🐿: خیلی زود ناپدید میشن، ندیدید فقط برای سیکس پکام تمرین کنم؟🐰: جای تعجب نیست چون تمام روز فقط برای سیکس پکات ورزش میکردی. یکی گفت ”الان بهمون نشون بده“🐿: اونی که کامنت گذاشتی، خودت اول نشون بده🐰: اگه سیکس پک داری، اول تو🐻: موآ میدونید که بابا نوئل وجود نداره؟🦊: وقتی آمریکا زندگی میکردم 3 ماه تعطیلات تابستونی داشتیم، اما تعطیلات زمستونی 1 هفته بود🐿: چی؟؟🦊: پس توی تعطیلات تابستونی کلی کیف کردم🐻: تکلیفی برای تعطیلات تابستونیت داشتی؟🦊: فکر نکنم احتمالا به خاطر همینه که عمه/خالهام میگفت توی دفتر خاطراتت یادداشت بنویس🐰: کشور دیگهای هم به جز کره توی تعطیلات تکلیف داره؟🐿: (به انگلیسی) بچهها توی تعطیلاتتون تکلیف دارید؟🐧: (به انگلیسی) لطفا داستانتون رو بهمون بگید🐿: موضوع دیگهای برای صحبت کردن هست! سامسونگ~🐻: بعضی از آهنگا توی تبلیغ بود🦊: خیلی باحال بود چون شبیه یه تبلیغ سامسونگ بود که ما فقط از تلویزیون دیدیمش و توش بودیم🐻: (بعد از اینکه راجع به روزهای کارآموزیشون صحبت کردن) خب الان دیگه همشون جزوی از خاطراتن🐰: جزوی از خاطراتن چون تموم شدن🦊: ما حتی الان کمپانی رو دیس میکنیم🐰: کلی آدم برای دیدن ما به توکیو دام اومده بودن🦊: و بعضیام اینجوری بودن که ”تیاکستی دارن توی توکیو دام اجرا میکنن~“ و اون احساسات رو با ما در میون گذاشتن، این فقط با کمک اون افراد زیاد ممکن شد بومگیو درباره اینکه پسرا بلندش کردن صحبت کرد🐻: سوبین خوب و راحت بود. کای هم راحت بود چون پشتش پهنه~ تهیون هم قویه ولی چون هم اندازه خودمه انگار پشت ماشین مسابقهای بودم (😭) از پشت یونجون هم هی لیز میخوردم مجبورم بودم خودم بکشم بالا
🐿: در طول ارزیابی ماهانه دوره کارآموزی، 10 نفر بین تماشاگرا بودن که ما رو هو میکردن
🦊: این ترسناکترین بود🐿: ولی امروز نزدیک 40 هزار نفر ما رو تشویق کردن، این چیزیه که خیلی تغییر کرده🦊: هیچوقت حالات چهره اون 10 نفر رو فراموش نمیکنم🐻: حتی برامون دست نزدن🐧: تک تکشون رو یادمه
۷.۶k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.