وقتی مافیا بودن و دوست داشتن به خاطر همین میدزدنت

وقتی مافیا بودن و دوست داشتن به خاطر همین میدزدنت

جونگ کوک : هر کاری می کنه قبول نمیکنی حرصش در میاد و میگه مامانت و بیارن و بعد قبول می کنی

تهیونگ : از قبل بهت پیشنهاد داده بود یه بار ولی قبول نکرده بود آخر سر روت اسلحه میکشه و قبول می کنی

جین : دوستش نداشتی ولی اون عاشت بود به خاطر همین کله شق بازی ها هم می کشتت

جیمین : دوستش داشتی ولی به خاطر اینکه مافیا بود نمی تونستی با هاش بمونی ولی اون به زور هم که شده کار خودش و کرد

آرام : وقتی دید برای دومین بار ردش میکنی نیشخندی میزنه و مثل آب خوردن خانواده ت رو میکشه تا عذاب بکشی

جیهوپ : مهربون بود با هات تا وقتی که ردش کردی و کار خودتو تموم کردی

شوگا : به خاطر تو دست از مافیا بودن میکشه
دیدگاه ها (۲)

وقتی از دست دوست پسرت به خاطر مافیا بودنش فرار میکشه و بعد ا...

وقتی می خواستی کمکش کنی ولی اون هیچ احتیاجی به کمکت نداشت ( ...

فقط حسین 🥺

دنیای پر زرق و برق پارت دوم ات ؛ چی قلدر ، چه قلدری اسمش چیه...

تک پارتی درخواستی

یجی:اخ..سرم..من کجام؟ هوسوک:چطوری خوشگله؟ یجی:چرا من اینجام؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط