شب پایان همه خاطره ها

شبِ پایان همه خاطره ها

یکدم از خواب پریدم که دگر یار نبود

رد پایش پیدا،اثری از دل و دلدار  نبود

بر لب پنجره تنهایی،دست خطی زیبا،

آخرین خاطره ء معشوقم

و خدا حافظی خاموشی،

که مرا تنها کرد

من شب رفتن یارم به اسف بار ترین زمزمه ها نالیدم

پس از آن نیمه شبان در فکرم

                    که چرا خوابیدم
دیدگاه ها (۱)

پاییز مےآیدباران مےباردشعرآغوش_مےگشاید ،،،و منعاشقترت مےشو...

همه چیز از فکر آغاز می شودفکر ما تبدیل به احساس می شودو احسا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط