عاشق ترین لیلا
عاشق ترین لیلا
به جایت با خیال تو شدم دعوت به مهمانی
کنارت گفتم و خندیدم و گرم غزلخوانی
تو آن رویای زیبایی که دور از چشم من هرشب
دلم پر میکشد تا خانهات اما... نمیدانی
شدم ویرانه در پایت ولی کاشانه ات آباد
که این دیوانهات راضیست با عشقت به ویرانی
شدم عاشقترین لیلا که در تبعید آغوشت
به عریانیِ لبهایم لباس بوسه بنشانی
نمیدانم چرا بستم دخیلم را به چشمانت؟
چرا با دست خود کردم دلم را وقف حیرانی؟
نمیدانم ولی میخواهمت بی هیچ برهانی
همین! میخواهمت با اینکه میدانم نمیمانی
به جایت با خیال تو شدم دعوت به مهمانی
کنارت گفتم و خندیدم و گرم غزلخوانی
تو آن رویای زیبایی که دور از چشم من هرشب
دلم پر میکشد تا خانهات اما... نمیدانی
شدم ویرانه در پایت ولی کاشانه ات آباد
که این دیوانهات راضیست با عشقت به ویرانی
شدم عاشقترین لیلا که در تبعید آغوشت
به عریانیِ لبهایم لباس بوسه بنشانی
نمیدانم چرا بستم دخیلم را به چشمانت؟
چرا با دست خود کردم دلم را وقف حیرانی؟
نمیدانم ولی میخواهمت بی هیچ برهانی
همین! میخواهمت با اینکه میدانم نمیمانی
۲.۷k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.