.
.
تو از کدام
سمت خورشید
طلوع می کنی
که صبح برای دیدنت
می ایستد بر درگاه آسمان؟!
خط می کشد به صورت ابرها؟!
می نشیند روی
گلبرگ گل های یاس
و می نوازد ناوک مژگانم را؟!
تو از کدام فصل می آیی
که تنت بوی
تاکستان ها را می دهد
و لبانت طعم شراب؟!
تو کدام حرف الفبایی؟!
کدام لهجه یِ خیسِ باران
که از پلک بیداری ام چکّه می کنی؟!
و من این چنین آغشته ام
به دوست داشتنت ...
#عرفان_یزدانـــی
.
تو از کدام
سمت خورشید
طلوع می کنی
که صبح برای دیدنت
می ایستد بر درگاه آسمان؟!
خط می کشد به صورت ابرها؟!
می نشیند روی
گلبرگ گل های یاس
و می نوازد ناوک مژگانم را؟!
تو از کدام فصل می آیی
که تنت بوی
تاکستان ها را می دهد
و لبانت طعم شراب؟!
تو کدام حرف الفبایی؟!
کدام لهجه یِ خیسِ باران
که از پلک بیداری ام چکّه می کنی؟!
و من این چنین آغشته ام
به دوست داشتنت ...
#عرفان_یزدانـــی
.
۲۶۳
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.