جنوننگاره

#جنون_نگاره
💢 @Osyannn 💢

در تنگنای راه
همین عبورِ سخت

از
سیاهی
پوچی

شاید
کمی آن طرف تر
رویای من
با جرقه ای
روشن شد

شاید اجاقی گرم
از
آتش
منتظر چشمان من باشد

ترس را در جیبِ کوله ام گذاشته ام

پل میلرزد

ولی محکم در دست دارمش

همیشه
فراسوی گذرِ زمان
آن چیزی نیست
که میخواستیم

ولی این بار
چیزی در تاریکی به من
دست تکان میدهد

میروم
و
رویایم را آبستنِ خویش میکنم...
دیدگاه ها (۱)

گویم ای داده دوا هر دو جهان رانیست مرا جز لب تو جان دواها#مو...

دلخوشی ها کم نیست مثلا چشــمانـت ...

یک لحظه تو را بغل کنم.... می فهمی...آغوش من از قافیه هم تنگ ...

دلچسب بُوَد در تو گرفتار شدنبر چشمِ شررخیزِ تو بیمار شدنسودا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط