یک شب از فرط عطش مردم جاهل به علی/گفتند اب نداریم همه جا
یک شب از فرط عطش مردم جاهل به علی/گفتند اب نداریم همه جا صحرا شد
تاحسین دست به دعا برد برای باران/انقدر بارید تا اینکه جهان دریا شد
تاکه سلمان بشود نوکردربست حسین/تازه احمد بزند دم که دگر از ما شد
یک نصیحت کنمت دوست شنو از بنده/روضه از بهر غمش برپا کن ،هرجاشد
دل من یخ زده بود ازهمه خلق خدا/یاحسین گفتم و نامش به دلم گرماشد
یاحسین گفتن ما بر دل مادرچسبید/دورهم شورگرفتیم همه جا غوغا شد
مادرش گفت بنی دل ماریخت بهم/باشکسته شدن دل حرمش امضا شد
ان شالله
اقا نگاهی #کربلاواجبم اقاجان
تاحسین دست به دعا برد برای باران/انقدر بارید تا اینکه جهان دریا شد
تاکه سلمان بشود نوکردربست حسین/تازه احمد بزند دم که دگر از ما شد
یک نصیحت کنمت دوست شنو از بنده/روضه از بهر غمش برپا کن ،هرجاشد
دل من یخ زده بود ازهمه خلق خدا/یاحسین گفتم و نامش به دلم گرماشد
یاحسین گفتن ما بر دل مادرچسبید/دورهم شورگرفتیم همه جا غوغا شد
مادرش گفت بنی دل ماریخت بهم/باشکسته شدن دل حرمش امضا شد
ان شالله
اقا نگاهی #کربلاواجبم اقاجان
۳۹۶
۲۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.