برتمام خنده هایم خطی از ماتم بکش

برتمام خنده هایم خطی از ماتم بکش
پاک کن شادی زدل جایش هزاران غم بکش
انقدر وقتی نمانده تا محرم فاطمه
زحمت پیراهن مشکی ما را هم بکش .
موضوع انشاء :
عمرت را چگونه گذراندی...؟؟
بنام خدا حسرت دیدن کربلا پیرم کرد...
جسم و روحم با حرم گشته عجین ...
حال و روزم با غمت گشته غمین ...
این سه واژه خواب شبهای من است کربلا......پای پیاده......اربعین ......
.
.

حسیــــــ ـ ـین جان
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با "تو" بودن ز همه دست کشیدن دارد
.
.
صلی الله علیک یااباعبدلله الحسین
دیدگاه ها (۱)

مردی‌ که‌ اهل‌ خیمه‌ را سیراب‌ می‌خواست‌خود را ز تاب‌ تشنگی‌...

میدانے اربــــــــاب !؟ ما را از کودکے بہ جدایـے ها عادت داد...

عاشقان کم کم به شور والتهاب افتاده اند فکر عود و چای و اسپن...

ساعت صحن دلم ذکر حسین میگویددر و دیوار دلم ذکر حسین میگویدتک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط