خواهرم می شکنم پایم را اگر برای واکس زدن کفشهایمجلویت ق

خواهرم !می شکنم پایم را اگر برای واکس زدن کفشهایم،جلویت قد علم کند ننگم باد اگر تورا در این شلوغی شهر و کنار سینما ببینم و لحظه ای به احترامت نایستم تا اشکم به زیارتت مشرف شود.خواهرم!!نفس نفس اه،دسته می کنم و دسته میکنم به حجب وحجاب و حیای معصومانه ات.کاش نه مردم بودند ونه اسمان بود ونه دین و مذهبی،تا دلتنگ دلتنگ دور از هیاهوی بازار،تا بر دستانت را بوسه میزدم .و ای کاش می توانستم گله ی تمام عیاشان و ظالمانی که نذاشته اند تو امثال تو در اسایش باشند را جلوی دستت بگذارم تا صورتشان را با واکست سیاه میکردی...