گفتم که با فراق مدارا کنم نشد

گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد

یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد


گفتند عاشق که شدى؟ گریه‌ام گرفت

میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد



#سجاد_سامانی
دیدگاه ها (۱)

آن درد ندارم که طبیبان داننددردیست محبت که حبیبان دانندما را...

از بس که خلق پشت نقاب ایستاده‌اندباور نمی‌کنند منِ بی نقاب ر...

انسان فقط وقتی انسان است که خودش را معیارِ همه چیز نداند و ب...

قصد خوابی نشود رهگذر چشم که چونچشم ما را همه شب مقصد و مقصود...

رفیق بود؛با او می توانستم بعد از گریه های بلند، از چیزهای کو...

خوب همینطور که میدونین تهیونگ تو لایو فارسی حرف میزنه 🥳حس وح...

ریکشنشون وقتی تو دعوا میزننت و گریه میکنی (درخواستی)نامجون :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط