هنگام عطش دوچشم من سویش بود

هنگام عطش دوچشم من سویش بود😋
ازدور چوتکّه ی یخی رویش بود
یک جرعه که نوشیدم از آن فهمیدم
دندان پدربزرگ من تویش بود😖 😝


#م_ر_گلزار
دیدگاه ها (۱۱)

من مملو از خیال اواو....ــــــــــــخالی از خیال مـن❤ ️❤ ️❤ ...

.:ڪاشمیدانستمــدر ڪدام سمتڪوچہمنتظرآمدنمــ هستےتادلمــ را......

انگار که گشتِ منکراتی خوابه!😉 کمتر ز گذشته در پیِ ارعابه!🙃 چ...

عاقل آنست که مهریه کند بوته ی خاربستاند دو سه تا زن همگی عاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط