دل که برای تو تنگ شود
دل که برای تو تنگ شود
نه می شود دست نوازش کشید روی سرش که فقط دست باید دستان عاشق لطیف تو باشد...
نه می توان آرامَش کرد که اتفاقا باید دادش به دستان طوفانی خودت...
نه می شود یک جوری باهاش کنار آمد که کنار آمدنی نیستند دل هایی که خودت نازشان را خریده ای و کشیده ای و بس...
نه می شود سرش داد کشید که آنقدر لطیف و جانسوز و جانساز هست این دلتنگی که حتی به روانی اشک هایش هم می شود رحم کرد...
نه اصلا مگر تمام می شود این دلتنگی برای تو که بخواهد باز شروع شود...؟!
نه می شود دست نوازش کشید روی سرش که فقط دست باید دستان عاشق لطیف تو باشد...
نه می توان آرامَش کرد که اتفاقا باید دادش به دستان طوفانی خودت...
نه می شود یک جوری باهاش کنار آمد که کنار آمدنی نیستند دل هایی که خودت نازشان را خریده ای و کشیده ای و بس...
نه می شود سرش داد کشید که آنقدر لطیف و جانسوز و جانساز هست این دلتنگی که حتی به روانی اشک هایش هم می شود رحم کرد...
نه اصلا مگر تمام می شود این دلتنگی برای تو که بخواهد باز شروع شود...؟!
۳.۸k
۲۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.