داستانک طنز عصر جدید

داستانک طنز عصر جدید
نویسندگان من و اسما جان

علیخانی:(یا ابلفض) ام...خوب شرکت کننده بعدی اقای دازای اوسامو میباشد

*دازای وارد میشود*

*دخترا جیغ میزنن*

احسان:دازای اوسامو هستن ۲۲ ساله از یوکوهاما خب دازای عزیز چیکار قراره کنی؟

دازای:من میتونم خودمو بکشم ولی نمیرم

حضار:*نفس حبث*

*پیام بازرگانی:این قسمت برای افراد -۱۴ مناسب نمیباشد*

علیخانی:همونطور که میدونید در فصل جدید عصر جدید ما همه ی شرکت کننده گان مون رو بیمه کردیم که اگه خدایی نکرده خدایی نکرده،اتفاقی براشون افتاد بیمه باشن...

-شرکت کننده شماره دو دازای-

دازای:خب از یکی از داورا میخوام که بیاد روی صحنه و یکی از این وسایل رو انتخاب کنه.

(و امین حیایی بلند میشود)

*دوربین فوکوزاوا و موری را نشان میدهد که آیت الکرسی میخوانند*

حیایی:این چیه؟

دازای:طناب.ریسمان واسه حلق اویز کردن.

حیایی:*طناب را به داوران و تماشاچیان نشان میدهد*خیلی محکمه.

و دازای حلق اویز میشود و یهو چشمانش را میبند و نفس نمیکشد

دخترا جیغ و گریه میکنند

اوتاکویان عررر میزند

یهو دازای....نفس عمیق:من زندم 😂

بعد چند ثانیه

*دست زدن حضار

احسان:ایول چجوری اینکارو میکنی؟ 😂

امین حیایی یه استخر آب را میارد اینور و طناب دازای را قطع میکند

دازای ۵ دقیقه اون تو میمونه ولی نمیمیره

و اخر:حیایی بیا باهم خودکشی کنیم

سوکوکو فنا :وااااااااااااااات 😐😐😐😐

دازای:نه شوخی کردم فقط این چاقو رو تو قلبم فرو کن 😐

*فرو کردن چاقو

دازای:من نمردم هنو 😐

۴ رای سفید

فوکوزاوا تا الان ۱۰۰۰۰ رکعت نماز خواند و ۱۰۰ بار ایت الکرسی خوانده😐

احسان:تبریک میگم دازای حالا نظر داورا

*بشیر حسینی تشنج کرده*

نو نهالی:من واقعا شما رو تحسین میکنم

عظیمی نژاد:من واقعا موندم و نمیدونم چی بگم

حیایی:کارت درسته.فقط یه سوال تو چجوری میمیری؟

*دخترا*:هوووووووووو

حیایی:*برگشتن سمت تماشاچیان*چقد طرفدار *ـ*

‌علیخانی:خب دازای تو کجا کار میکنی؟شنیدم قبلا عضو مافیا بودی

یکی از فن ها(وسط تماشاچیان):دازای خیلی باحالی

*دازای تعظیم میکند*(صدای دست و جیغ)

دازای:راستش من الان عضو سازمان کاراگاهان مسلح هستم

فوکوزاوا(آرام):سازمان ما رو میگه(و اشک شوقش را پاک میکند)

علیخانی:ها راستی.رییست هم اینجاس نه؟

عظیمی نژاد :چه رییس خوبی:)

دازای:اونجا هستن

*فوکوزاوا سرش را برای علیخانی تکان میدهد*

علیخانی : خب با چهار تا رای سفید میری واسه فینال این مرحله
*و دوباره دست و جیغ*

ادامه دارد
دیدگاه ها (۵)

داستانک طنز عصر جدیدنویسندگان من و اسما جاناحسان:خوووب شرکت ...

داستانک طنز عصر جدیدنویسندگان :من و اسما جاناحسان:خوب عزیزان...

داستانک طنز عصر جدیدنویسنگان من و اسما جاناحسان علیخانی:خب ب...

بدبخت فقط دازایِ اون پشت😹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط