جان شیرین

جانِ شیرین

فَدای صحبت یار...

🖋 #سعدی
دیدگاه ها (۱)

جانم بگیر و صُحبت جانانه‌ام ببخش...

ترسَم نکِشد بی تو به فردا دلِ من ...

جُز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفتبر همان عهد که بودیم بر آن...

مرا دردیست اندر دل که درمان نیستش یارامن و دردت ، چو تو درما...

دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد..#سعدی

دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم 🫀✨

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط