مهدیم من که مرا گرمی بازاری نیستبهتر از یوسفم و هیچ خریداری نیستهمه گویند که در حسرت دیدار من اندلیک در گفته ی این طایفه کرداری نیستای که دائم به دعایی که ببینی رخ منتا که خالص نشوی با تو مرا کاری نیست