سرما اگر غلاف کند تازیانه را

سرما اگر غلاف کند تازیانه را
غرق شکوفه می کنی ای عشـق! خانه را ...

حسین منزوی
دیدگاه ها (۲)

پشت درِ سرای تو با من قرار نیست بگشای در، که حوصله ی انتظار ...

و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟اینجا کهساعت و آیینه و هوا به تو ...

جای‌ات اینجا نیستاینجا خیلی تاریک استتو از مادربه ماه می‌رسی...

بشارتی به من از کاروان بیار ای عشقهمیشه رفتن و رفتنزِ آمدن چ...

آغوش تو آرام کند موج دلم را؛دریای درونم طلبش لمس تن توست.-حس...

زنی که می توانست پیغمبر باشدمادری می کند.....همسری می کند......

و من خوب می دانم که عشقآدم را تنها و منزوی می کندبه همین خاط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط