اصفانیه داشت میمرد

اصفانیه داشت میمرد .

به زنش میگه :

برو ٱرایش کون، آ لباسی خب بوپوش آ شیک کون !

زنه میگه :
آخه بدس که ...!! تو داری میمیری، من برم آزارتیزار کونم...؟؟!!

اصفهانیه میگه :
وخی زوود باش، شایِد عزراییل اِز تو خوشش اومِد آ بجا من، تورا برد !!!



پ. ن: کی میدونه آزارتیزار ینی چی؟
همشریا چیزی نگنااااا ☺☺☺
دیدگاه ها (۲۱)

گاهی از شدت دلتنگی می شود فهمید که جمعه است...تقویم ها چکاره...

*** چال گونه***چال روی گونه ات آخر مرا دق می دهدخواهشا دولت ...

ای که تویی همه کس ام، بی تو میگیره نفسم اگه تو رو داشته باشم...

نه من تو رو واسه خودم، نه از سر هوس میخوامعمر دوباره ی منی، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط