مجسمه ی مردی خاموش

مجسمه ی مردی خاموش
درزیرنوازش های دستان سرد زمستان ترک خورد...
دودسیگار درهوا معلق ماند
وسینه شهررا آلوده کرد...
وآخر قصه اینگونه تمام شد؛
کلاغ شوربخت هرگز به خانه نرسید...!

#نجفی
دیدگاه ها (۱)

چه کنمآهوی جانمسر صحرای تو دارد..#مولانا

معنای عشق را ازمن پرسیدندپاسخ دادم؛یک فنجان چای کناراو!لحظه ...

امروز را کنارمن بمان!بیا باهم به سختی این روزهای پرتلاطم بخن...

زنی که حالش با کتاب ، شعر ، ترانه ، و یا فنجانی قهوه خوب شود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط