هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدن

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت: یک لاک پشت حسود...
او (از روی حسادت )یک نامه به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.

هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد. چرا که فکرش همیشه پیش پاهایش بود

☆سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .!!!!
دیدگاه ها (۳)

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند ت...

دوستای خوبم اگه عکس نوشته های طنز میزارم فقط واسه اینه که شم...

ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩ...

طنز سیاسی :ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﻲ ﻋﻄﺎ ﻛﻦﺗﺎ ﺑﭙﺬﻳﺮﻡ ﻧﺮﺥ ﻧﺎن و بنزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط