"از کتاب "نهنگ ها بی گذر نامه عبور می کنند
"از کتاب "نهنگ ها بی گذر نامه عبور می کنند
در خانه ی ما هر کس چیزی کم داشت
خواهرم جهاز ، خودم کفش ، پدرم خنده
و بیچاره مادرم
خون
رفتیم دکتر گفتند : پسته خوب است
قدری پسته ی زبان بسته خریدیم
بیچاره ها لال بودند
آمدیم سکوتشان را بشکنیم
دندان خواهرم شکست...
در خانه ی ما هر کس چیزی کم داشت
خواهرم جهاز ، خودم کفش ، پدرم خنده
و بیچاره مادرم
خون
رفتیم دکتر گفتند : پسته خوب است
قدری پسته ی زبان بسته خریدیم
بیچاره ها لال بودند
آمدیم سکوتشان را بشکنیم
دندان خواهرم شکست...
۱.۱k
۱۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.