کارگر

پدرم کارگر بود
مرد با ایمانی
که هر بار نماز می خواند
خدا
از دست هایش خجالت می کشید!

اکولالیا | #سابیر_هاکا
دیدگاه ها (۰)

poem

سلام

طووووووووووو

Remember to speak to yourself with kindness

🔷️علیرضا دبیر: ما در بین کشتی گیران در رده های سنی مختلف یک ...

🔷️علیرضا دبیر: ما در بین کشتی گیران در رده های سنی مختلف یک ...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط