صبح شده

صبح شده
تو
نان داغ خریده ای،
چای دم کرده ای،
و آهنگ مورد علاقه أم را
می خوانی..
پنجره هارا باز میکنی؛
عمیق
نفس
می کشی
و میگویی
در این هوای بارانی
قدم زدن ، باتو
چقدر می چسبد...
بیدارشو
باران
منتظرمان است..

از خواب بیدار میشوم که
برای قدم زدن
لباس هایم را بپوشم ،
چندبار صدایت میکنم
جوابم را نمیدهی..
یادم می آید ،تو....
دوباره می خوابم
و پتو را روی سرم می کشم .
"چه
خواب شیرینی
بود"..



#نازنین_عابدین_پور
دیدگاه ها (۱۱)

نمیگویم به وصل خویش شادم گاه گاهی کنبلاگردان چشمت کن مرا،گاه...

محبوب منبعد از تو گیجمبی قرارم، خالی ام، منگمبر داربستی از« ...

تو که گفتی اگر به آتشم کِشی ، و گر ز غصه ام کُشی ، تو را رها...

چای دم کرده ام ،با هل ....نبات با#تو؛#تو بیا، اصلا تلخ می خو...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط