۵-۶ سالم که بود، هرموقع مامان رو پشت میز خیاطی اش می دیدم
۵-۶ سالم که بود، هرموقع مامان رو پشت میز خیاطی اش میدیدم، سریع چرخخیاطی اسباببازی که بابا برای تولدم خریده بود رو برمیداشتم و میشستم کنار مامان. دقت میکردم به کارش و سعی میکردم هرکاری که انجام میده رو تکرار کنم. علاقه من به دوخت و دوز، به همون دوران ختم نشد. یه مدتی کلاس طراحی دوخت رفتم و با چرخ مارشال مامان لباس دوختم. تمام مدت خیاطی، دخترم و لباسهایی که قراره براش بدوزم رو تصور کردم.
یکی از خوبی های یادگرفتن خیاطی این بود که برای بعضی از عکسهام، لباس طراحی کردم و دوختم. اتفاقی که حس من رو به عکاسی چند برابر کرد .
یکی از خوبی های یادگرفتن خیاطی این بود که برای بعضی از عکسهام، لباس طراحی کردم و دوختم. اتفاقی که حس من رو به عکاسی چند برابر کرد .
۲.۲k
۲۶ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.