اجی دلم برات خیلی خیلی تنگ شده وقتی می رم تو اتاقت وقتی چ

اجی دلم برات خیلی خیلی تنگ شده وقتی می رم تو اتاقت وقتی چادرت رو می بینم وقتی بوش می کنم وقتی اشک چشمام رو پر کنه وقتی هنوز بوی گل یاس اتاقت رو پر کرده برای من هنوز زنده ای اجی دلم می خواد بیام کنارت اجی وقتی هق هق بابات رو می شنوم قلبم می ایسته دیگه این خونه خیلی ساکته کسی نیست که شیطونی کنه جیغ جیغ کنه قربون صدقه همه بره از همه عکس بگیره اجی اینجا جات خیلی خالیه فقط بوی عطرت اینجاست می دونی داداش بزرگت استخون گونش زده بیرون دیگه به کسی نمیگه عشق داداشش فقط صدای گریه از اتاقش میاد مگه قرار نبود منو تنها نزاری مگه قرار نبود دخترم رو برا پسرت خواستگاری کنی مگه نمی خواستیم مهندس بشیم اجی اینجا من خیلی تنهام مامانت مثل یه مرده متحرک شده هیچی نمیگه فقط بهونه ی تو رو می گیره اجی دلم خیلی پره بیا اینجا ادا مشا ورا رو در بیار تا پیشت درد و دل کنم اجی اگه اجازه می دی چادرت رو من برداشتم می زارم رو سرم به نصیحت هات عمل می کنم از این به بعد میشم یه دختر چادری
اجی.....
جات خیلی خالیه.......
دیدگاه ها (۱۱)

بنویس شاید دلت پره

:-)

چقدر تنهام. 😖 😥

سه پارتی هیسونگ p۲

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط