به التماس نجیبم بخند حرفی نیست

به التماس نجیبم بخند حرفی نیست

شکسته پای شکیبم بخند حرفی نیست



در امتداد جنونم بیا و رو در رو

به خنده های عجیبم بخند حرفی نیست



از آخرین نفس کوچه هم پرم دادند

به این غروب غریبم بخند حرفی نیست



طلسم اشک مرا با فریب دزدیدند

تو هم برای فریبم بخند حرفی نیست



من از عبور نگاهی شکسته ام ، آری

شکستن است نصیبم بخند حرفی نیست



به حال من پری دل گرفته هم خندید

تو هم بخند حبیبم ، بخند ، حرفی نیست

دکلمه سینا اعظیمی
دیدگاه ها (۲)

عکاس خودممم^___^مثلِ بوق بلندِ اتوبوس !مثلِ داغ بودنِ چـای !...

عکاس خودمم^___^حالت را میپرسممیگویی نگران نباشمگر می شود نگر...

❤️کاش تکثیر میشدمبه چند عاشقیا چند شاعریا که چند دیوانهمن تن...

خرم آن کس که در این محنت گاهخاطری را سبب تسکیـــن است#پرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط