می روم اما نمی پرسم ز خویش

می‌ روم ، اما نمی ‌پرسم ز خویش
ره ڪجا؟ منزل ڪجا؟ مقصود چیست؟

بوسه می ‌بخشم ، ولی خود غافلم
ڪاین دل دیوانه ، را معبود کیست؟

آه ، آری ، این منم ، اما چه سود
" او" ڪه در من بود ، دیگر نیست، نیست

می‌ خروشم زیر لب ، دیوانه وار
"او" که در من بود ، آخر کیست؟ کیست؟

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۶)

آدموقتی دستش بہ جایی بنــد نیست؛سراغ آرزوها میـــرود !آرزوها...

دیــــروزعبور ِتو در ڪوچه ها وزیــــدو هنـــــوز،دهــــــان ...

در فصلهایم تو می باریدستهایم را بگیر در این زمستانه ی بهاری ...

من کشف کردم کهقضیه این نیست که دنیا چی برای تو کنار گذاشته، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط