عشق اول دو دوست
(عشق اول دو دوست)
Part 3
که یهو گشنم شد
=شادلین گشنمه بریم یچیزی درست کنی
÷چی درست کنیم؟
÷من خوابم میاد
=از گشنگی خوابت میاد
÷خب....چی درست کنیم؟
=بریم دوکبوکی و جاجانگ میون درست کنیم من گشنمه😋
÷ باشه....اما ما موادش را نداریم که😶
=خب میریم می خریم😁
÷ وای مهدیههههه من اصلا....حوصله ندارم ☹️
=پاشوووووووووو تنبل.....پاشو ببینم
= باشه بابا ( توی دلش ) وای خدایا اینم شانسه می خواستم بخوابماااااا☹️😟
«ویو مهدیه»
یک فروشگاه نزدیک خانه ی شادلین هست که رسیدیم و رفتیم داخل...شادلین دوتا سبد برداشت و گفت بیا یکیش برای تو یکیش برای من برو هر چی خواستی بگیر میبینمت سر صندوق.. منم اداشو در آوردم(میبینمت سر صندوق) 😂😂
گشتم رفتم تمام چیز ها را برداشتم مواد جاجانگ میون و دوکبوکی را داشتم می رفتم سر صندوق که چشمم به چیپس افتاد آخ جون با ماست حال میده هاااا😋😋
رفتم بردارم ولی خیلی بالا بود تلاش کردم قدم را بلندتر کردم اومدم برش دارم که افتادم اما چشمام را باز کردم دیدم شوگا منو گرفته همینطوری داشتم نگاهش می کردم
«ویو شوگا»
یاااااا جونگکوکاااا هیچی نداری اینجا یعنی بخوریم 🧐
+ نه اگه می خوای شیر موز هست بردار
& وااای پاشو بریم خریددددددد
+ نه من نمیام تو برو
& باش پس من رفتم بای 👋
+ هی هیونگ وایسااآااااااا
& بله چته
+ این آخرین شیرموزم بود بدو بریم بخریم
& 😑😑....
+ چیه اونطوری نگاه نکن
رسیدیم که جونگکوک با سرعت رفت....داشتم می رفتم کیک بردارم دیدم یک دختر می خواد چیپس برداره اما قدش نمی رسه توی دلم خندیدم ولی دیدم داره می افته رفتم گرفتمش که دیدم مهدیه است واای اصلا امکان نداره آخه برای چی این اینجاس همینطوری داشت نگاهم می کرد که انداختمش تو شک بود گفتم خوبی؟
= چی من...آه..ا....آره آره خوبم مرسی
& خواهش...می خواستم جونگکوک را پیدا کنم دیدم نیست دوباره رفتم پیش مهدیه
& اممم...مهد...یه....میش....ه با هم خرید کنیم؟ 😃
= ها...آر..ه بیا بریم
«ویو شادلین»
وقتی رسیدیم فروشگاه به مهدیه گفتم خودش بره هرچی خواست برداره و اون مقداری از مواد دوکبوکی و جاجانگ میون را بگیره منم بعضی از موادی که برای خونم لازمه...همینطور می رفتم یک ذره فکر کردم دیدم چیزی نمی خوام اومدم برم سر صندوق یادم افتاد به شیر موزام رفتم دیدم خداراشکر ۲ تا بسته هست برای ۲ هفته ی من آمدم برشان دارم پای یکی محکم رفت روی پام جیغ کشیدم واقعا دردم گرفت و بلند بهش گفتم چتههههههه مگه کوریییییی شیباللللللل ( لعنتی)
«ویو جونگکوک»
من داشتم می رفتم شیر موز بردارم ندیدم پامو گذاشتم رویه پایه یهدختر که جیغ زد گوشم کر شد دیم داره داد می زنه همه داشتن نگاهمون می کنن رفتم جلوی دهنش را گرفتم بعد بیشتر بهش نگاه کردم دیدم شادلین یا هویج😂
+ چتهههه چی می خوای ساکت شوووو
÷ یعنی چی که چته بانی بده....من شیر موزم و می خام( 🥺🥺با حالت کیوت)
+ یک لحظه نگاش کردم خیلی کیوت شده بوددد ولی حال میداد اذیتش کنم گفتم آن یکی را تو بردار این مال منهههه
÷ ایششششش...
« ویو شادلین »
دیدم آن پسر جونگکوک بهم میگه چی می خوام گفتم منم شیر موزم و می خوام گفت آن یکی را بردار خیلی حرصم گرفت آن یکی را برداشتم و محکم کوبوندم توی پاش و سریع حساب کردم و رفتم
«ویو مهدیه »
دیگه خرید هامون تمام شد از شوگا خداحافظی کردم و دویدم رفتم زنگ زدم به شادلین گفتم بهش معلوم هست کجایییییییییی؟
÷ چی کی من....آها بعداً بهت می گم فعلا بیا خونه
= چی گفتییییی؟...الان خو..نه..ای ایششششش باشه الان میام
«ویو شوگا»
خریدامون را با کوک کردیم و رفتیم حساب کردیم دور و برم را نگاه کردم دیدم کاموای پفکی من داره می دوهه(😂) نگران شدم اما گفتم حتما دیرش شده
نگاهی به کوک کردم که داشت لبش را کی خورد و می خندید گفتم هویییی چاهه خوبی؟
+ چی..چی شده...ها...آ..آره من خوبم
& فکر کنم شادلین و دیدی نه چون هر موقع میبینیش اینطوری میشی
+ ایششش تو ساکت شوووو
داشتیم می رفتیم خونه که یهو....
Part 3
که یهو گشنم شد
=شادلین گشنمه بریم یچیزی درست کنی
÷چی درست کنیم؟
÷من خوابم میاد
=از گشنگی خوابت میاد
÷خب....چی درست کنیم؟
=بریم دوکبوکی و جاجانگ میون درست کنیم من گشنمه😋
÷ باشه....اما ما موادش را نداریم که😶
=خب میریم می خریم😁
÷ وای مهدیههههه من اصلا....حوصله ندارم ☹️
=پاشوووووووووو تنبل.....پاشو ببینم
= باشه بابا ( توی دلش ) وای خدایا اینم شانسه می خواستم بخوابماااااا☹️😟
«ویو مهدیه»
یک فروشگاه نزدیک خانه ی شادلین هست که رسیدیم و رفتیم داخل...شادلین دوتا سبد برداشت و گفت بیا یکیش برای تو یکیش برای من برو هر چی خواستی بگیر میبینمت سر صندوق.. منم اداشو در آوردم(میبینمت سر صندوق) 😂😂
گشتم رفتم تمام چیز ها را برداشتم مواد جاجانگ میون و دوکبوکی را داشتم می رفتم سر صندوق که چشمم به چیپس افتاد آخ جون با ماست حال میده هاااا😋😋
رفتم بردارم ولی خیلی بالا بود تلاش کردم قدم را بلندتر کردم اومدم برش دارم که افتادم اما چشمام را باز کردم دیدم شوگا منو گرفته همینطوری داشتم نگاهش می کردم
«ویو شوگا»
یاااااا جونگکوکاااا هیچی نداری اینجا یعنی بخوریم 🧐
+ نه اگه می خوای شیر موز هست بردار
& وااای پاشو بریم خریددددددد
+ نه من نمیام تو برو
& باش پس من رفتم بای 👋
+ هی هیونگ وایسااآااااااا
& بله چته
+ این آخرین شیرموزم بود بدو بریم بخریم
& 😑😑....
+ چیه اونطوری نگاه نکن
رسیدیم که جونگکوک با سرعت رفت....داشتم می رفتم کیک بردارم دیدم یک دختر می خواد چیپس برداره اما قدش نمی رسه توی دلم خندیدم ولی دیدم داره می افته رفتم گرفتمش که دیدم مهدیه است واای اصلا امکان نداره آخه برای چی این اینجاس همینطوری داشت نگاهم می کرد که انداختمش تو شک بود گفتم خوبی؟
= چی من...آه..ا....آره آره خوبم مرسی
& خواهش...می خواستم جونگکوک را پیدا کنم دیدم نیست دوباره رفتم پیش مهدیه
& اممم...مهد...یه....میش....ه با هم خرید کنیم؟ 😃
= ها...آر..ه بیا بریم
«ویو شادلین»
وقتی رسیدیم فروشگاه به مهدیه گفتم خودش بره هرچی خواست برداره و اون مقداری از مواد دوکبوکی و جاجانگ میون را بگیره منم بعضی از موادی که برای خونم لازمه...همینطور می رفتم یک ذره فکر کردم دیدم چیزی نمی خوام اومدم برم سر صندوق یادم افتاد به شیر موزام رفتم دیدم خداراشکر ۲ تا بسته هست برای ۲ هفته ی من آمدم برشان دارم پای یکی محکم رفت روی پام جیغ کشیدم واقعا دردم گرفت و بلند بهش گفتم چتههههههه مگه کوریییییی شیباللللللل ( لعنتی)
«ویو جونگکوک»
من داشتم می رفتم شیر موز بردارم ندیدم پامو گذاشتم رویه پایه یهدختر که جیغ زد گوشم کر شد دیم داره داد می زنه همه داشتن نگاهمون می کنن رفتم جلوی دهنش را گرفتم بعد بیشتر بهش نگاه کردم دیدم شادلین یا هویج😂
+ چتهههه چی می خوای ساکت شوووو
÷ یعنی چی که چته بانی بده....من شیر موزم و می خام( 🥺🥺با حالت کیوت)
+ یک لحظه نگاش کردم خیلی کیوت شده بوددد ولی حال میداد اذیتش کنم گفتم آن یکی را تو بردار این مال منهههه
÷ ایششششش...
« ویو شادلین »
دیدم آن پسر جونگکوک بهم میگه چی می خوام گفتم منم شیر موزم و می خوام گفت آن یکی را بردار خیلی حرصم گرفت آن یکی را برداشتم و محکم کوبوندم توی پاش و سریع حساب کردم و رفتم
«ویو مهدیه »
دیگه خرید هامون تمام شد از شوگا خداحافظی کردم و دویدم رفتم زنگ زدم به شادلین گفتم بهش معلوم هست کجایییییییییی؟
÷ چی کی من....آها بعداً بهت می گم فعلا بیا خونه
= چی گفتییییی؟...الان خو..نه..ای ایششششش باشه الان میام
«ویو شوگا»
خریدامون را با کوک کردیم و رفتیم حساب کردیم دور و برم را نگاه کردم دیدم کاموای پفکی من داره می دوهه(😂) نگران شدم اما گفتم حتما دیرش شده
نگاهی به کوک کردم که داشت لبش را کی خورد و می خندید گفتم هویییی چاهه خوبی؟
+ چی..چی شده...ها...آ..آره من خوبم
& فکر کنم شادلین و دیدی نه چون هر موقع میبینیش اینطوری میشی
+ ایششش تو ساکت شوووو
داشتیم می رفتیم خونه که یهو....
- ۵.۲k
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط