من از نوازش نور مآیم از این
من از نوازش نور مےآیم از اینہ
از چراغ جادوے شب
از دل دلتنگے پاییز
پناهم باش بگذار شعرهایم
در آغوش تو از تب بیفتد
بگو با ڪدام قاصدڪ
مےشود تا آسمان پر ڪشید ؟
ڪجا مےشود تو را پیدا ڪرد ؟
هنوز گلهاے شببو
در دستانت خواب
پیراهنت را مےبینند و
عطرِ تو
در من ادامہ دارد ...
از چراغ جادوے شب
از دل دلتنگے پاییز
پناهم باش بگذار شعرهایم
در آغوش تو از تب بیفتد
بگو با ڪدام قاصدڪ
مےشود تا آسمان پر ڪشید ؟
ڪجا مےشود تو را پیدا ڪرد ؟
هنوز گلهاے شببو
در دستانت خواب
پیراهنت را مےبینند و
عطرِ تو
در من ادامہ دارد ...
- ۱۰.۲k
- ۰۱ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط