Embrace of the mafia
PART:5
خب عزیزم..انگار دیشب بهت خوش گذشته...
چی دارم میگم وقتی یه نفر مثل برادرم شوهرت معلومه که خوش میگذره...
جنا. تو خانواده شما زن و شوهر از شب اول عروسیشون میگن؟
چه چیزایی میبینم..
(خنده زورکی).... نه عزیزم منظوری نداشتم فقط گفتم مث.........
جنا.( بلند میشه)..با اجازتون..
ویو جنا. رفتم داخل اشپز خونه وچند دقیقه ای صبر کردم تا شاخ شمشادشون بیاد
بعدش منم رفتم پیششون نمیخواستم بعد از رفتنشون با جونگ کوک بحث کنم
واقعا حوصله نداشتم..
همین که خواستم روی یه مبل تک نفره بشینم پدرش گفت که کنار جونگ کوک بشینم و منم مجبور شدم...
پوزخندی روی لب جونگ کوک بود.
نمیدونم چرا ولی حس میکردم همشون دست به یکی کردن که حرص منو دربیارن....
بلاخره بعد از ناهار رفتن و منم رفتم داخل اتاق
حدودا ساعت ۷ بود که رفتم پایین حوصلم سر رفته بود و ناراحت هم بودم از اینکه خانوادم حتی بهم زنگ هم نزدن...
ولی خانواده جونگ کوک اومد اینجا
دلم میخواست برم بیرون تا یکم حال هوام عوض بشه
رفتم بالا و آماده شدم که مینهو زنگ زد
تماس رو وصل کردم..
- الو سلام عزیزم
جنا. سلام..
- خوبی!چکار میکنی
جنا. هیچی...کاری داشتی؟
- چرا سنگین جواب میدی؟اتفاقی افتاده!
جنا. نه...چطور
-همین طوری...میای بریم بیرون...
جنا. ...اره..حوصلم سر رفته..
- خب خوبه پس
لوکیشن میفرستم برات..
جنا. اوکی...فعلا
-منتظرم.
ویو جنا. با سرخوشی از روی تخت بلند شدم و اصلا تو فکر این نبودم که یه نفر ممکنه مانع بشه..
رفتم پایین
ساعت ۸ شب بود داشتم میرفتم سمت در که..
کوک. به تازه عروسمون جایی تشریف میبرن؟
جنا. فکر نکنم به کسی مربوط باشه...
کوک. اوه...پس فکر کنم یادت رفته توی عمارت کی هستی!
اینجا عمارت منه عزیزم نه پدرت....
باید بابت تمام کارات جواب پس بدی...
جنا. چون عمارت توعه دلیل نمیشه توی دست و پام بپیچی..
کوک. درست صحبت کن...فکر میکردم دیشب متوجه شدی چطور آدمی میتونم باشم...
جنا. ......
کوک. عزیزم.. تانگی کجا نمیزارم پاتو بزاری بیرون!
جنا......
_______________________________
https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/
خب عزیزم..انگار دیشب بهت خوش گذشته...
چی دارم میگم وقتی یه نفر مثل برادرم شوهرت معلومه که خوش میگذره...
جنا. تو خانواده شما زن و شوهر از شب اول عروسیشون میگن؟
چه چیزایی میبینم..
(خنده زورکی).... نه عزیزم منظوری نداشتم فقط گفتم مث.........
جنا.( بلند میشه)..با اجازتون..
ویو جنا. رفتم داخل اشپز خونه وچند دقیقه ای صبر کردم تا شاخ شمشادشون بیاد
بعدش منم رفتم پیششون نمیخواستم بعد از رفتنشون با جونگ کوک بحث کنم
واقعا حوصله نداشتم..
همین که خواستم روی یه مبل تک نفره بشینم پدرش گفت که کنار جونگ کوک بشینم و منم مجبور شدم...
پوزخندی روی لب جونگ کوک بود.
نمیدونم چرا ولی حس میکردم همشون دست به یکی کردن که حرص منو دربیارن....
بلاخره بعد از ناهار رفتن و منم رفتم داخل اتاق
حدودا ساعت ۷ بود که رفتم پایین حوصلم سر رفته بود و ناراحت هم بودم از اینکه خانوادم حتی بهم زنگ هم نزدن...
ولی خانواده جونگ کوک اومد اینجا
دلم میخواست برم بیرون تا یکم حال هوام عوض بشه
رفتم بالا و آماده شدم که مینهو زنگ زد
تماس رو وصل کردم..
- الو سلام عزیزم
جنا. سلام..
- خوبی!چکار میکنی
جنا. هیچی...کاری داشتی؟
- چرا سنگین جواب میدی؟اتفاقی افتاده!
جنا. نه...چطور
-همین طوری...میای بریم بیرون...
جنا. ...اره..حوصلم سر رفته..
- خب خوبه پس
لوکیشن میفرستم برات..
جنا. اوکی...فعلا
-منتظرم.
ویو جنا. با سرخوشی از روی تخت بلند شدم و اصلا تو فکر این نبودم که یه نفر ممکنه مانع بشه..
رفتم پایین
ساعت ۸ شب بود داشتم میرفتم سمت در که..
کوک. به تازه عروسمون جایی تشریف میبرن؟
جنا. فکر نکنم به کسی مربوط باشه...
کوک. اوه...پس فکر کنم یادت رفته توی عمارت کی هستی!
اینجا عمارت منه عزیزم نه پدرت....
باید بابت تمام کارات جواب پس بدی...
جنا. چون عمارت توعه دلیل نمیشه توی دست و پام بپیچی..
کوک. درست صحبت کن...فکر میکردم دیشب متوجه شدی چطور آدمی میتونم باشم...
جنا. ......
کوک. عزیزم.. تانگی کجا نمیزارم پاتو بزاری بیرون!
جنا......
_______________________________
https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران_و_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/https://wisgoon.com/hashtag/تابع_قوانین_ویسگون/
- ۱۶.۴k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط