تکپارتی از تام :)

تکپارتی از تام :)


وقتی ساعت سه نصف شب میگی بیا بریم بیرون 😐

(نکته بعد از فارغ تحصیلی از هواگوارتز و با هم ازدواج کردین)
نشسته بودی رو کاناپه و داشتی اسپرسو میخوردی و فیلم میدیدی تو بغل تام بودی تام هم سرش تو گوشیش بود حوصلت کف کرده بود ساعت سه نصف شب بود که ایده شیطانیی به سرت زد

ا.ت : تام ؟
تام : ....
ا.ت : تامی ؟
تام : ...
ا.ت : باشه ولدمورت خان؟
تام : بله دارلینگ
ا.ت : میگم چیزه
تام : هوم
ا.ت : بریم بیرون
تام : دیوونه شدی؟ جدی که نمیگی ؟
ا.ت : خواهش بریم دیگهه
تام : کجا بریم این وقت شب ؟
ا.ت : بریم قدم بزنیم لطفاااا
تام : باشه بابا کچلم کردی برو حاضر شو
ا.ت : مرسیییی
تام :خیلی آروم با خودش میگه : زن نگرفتم بچه ست بچه

خب جفتشون حاضر شدن رفتن بیرون ا.ت خیلی ذوق زده بود و تام خیلی پوکر فیس
ا.ت : اصن بیا برگردیم
تام : بیشین بینیم بابا منو تا اینجا کشوندی بعد میگی برگردیم ؟
ا.ت : خب یه زره ذوق کن
تام : لبخند ضایع
ا.ت : عععععع
تام : باشه باشه عصبانی نشو و پیشونی ا.ت رو میبو.سه 🥲🫠
که یکدفعه فیلم هندی میشه و بارون میگیره
تام : بیا گفتم نیایم الان خیس میشیم
ا.ت : چقدر بد بینی بیا بیا برقصیم بزار آهنگ بزارم هاها آهنگ مورد علاقم بیا بیا برقصیم
تام : بخدا تو بچه ای
ا.ت : حیحی نخیر من رمانتیکم برعکس تو
تام : من رمانتیک نیستم و ا.ت رو براید استایل بغل می‌کنه و میچرخونه
ا.ت : جیغغغ
تام : هاها اینم از رمانتیک بودن من حالا کی رمانتیکه
ا.ت : باشه بابا تو حالا بیا بریم خونه تا سرما نخوردیم
تام : اره بریم که من باهات کار دارم 😈😗
ا.ت : خیلی فرصت طلبی
تام : نه خیلی عاشقم (عررررر)
بعدم بوس بوس بغل 🫂🥺



امیدوارم خوشتون اومده باشه یعنی این واقعا بداهه بود لایک کنید کامنتم بزارید ماچ ماچ
شبتون بخیر 🤗❤️‍🩹🎀