وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام را تحویل بدهند

وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام را تحویل بدهند.

فردی وارد شد و با لهجه ای ساده و روستایی پرسید: کرم ضد سیمان دارین؟
فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید: کرم ضد سیمان؟ بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم دارم حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟ اما گفته باشم خارجیش گرونه ها
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمی تونم صورت دخترمو ناز کنم. اگه خارجیش بهتره، خارجی بده...

سلامتی همه اوناییکه تو این اوضاع واسه یه لقمه نون حلال،کلی زحمت میکِشَن...
دیدگاه ها (۱۲)

دستت را به مـن بـدهنـتـرس بـا هـم خـواهـیـم پـریـدحـضـور و ح...

یہ رابطہ بـدون وحشے بازے ڪه رابطہ نیستـهے بایـد موهاشـو بڪشے...

من بلد نیستم دوستت نداشته باشمبلد نیستم حرف دلم را نگویمحتی ...

کودکی از خدا پرسید تو چه میخوری؟ چه میپوشی ؟در کجا ساکنی؟خدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط