فقط یکمشت برگ زرد و نارنجیه دیگه

فقط یک‌مشت برگ زرد و نارنجیه دیگه ...
چرا شلوغش کردین ؟
نمی دونم اول مهر که میشه اینا از جون من و پنجره چی می خوان ؟...
حالا که نه سازم کوکه ...تا به زبان خودم سرت فریاد بزنم ...
نه مدادمو تراشیدم ...تا دست دلمو برات رو کنم ؟
نه تو هستی ....
نه قراره بیایی....
تا دوباره دخترک پاییزیت رو در آغوش بگیری ....
نه موهام مثل اون روزا بلنده ...
نه دیگه جوووونم ...نه زیبا....نه عاشق
نه اسمت یادمه ...نه دیگه هوات با منه ...
نه دوسِت دارم ....نه می خوام داشته باشم ...

پاییزو کجای این خالیِ خیالیِ خانمان سوزم جا بدم آخه ؟
#زهره_حدادی #عاشقانه
دیدگاه ها (۵)

#مدل_لباس #مد

#مدل_لباس #مد

تنها دلیل سر خوشی هایممن سخت میخندم بدون تو #محمدرضا_احمدی #...

از کدام آغوش به تو می شود رسید؟ مرگ؟ زندگی؟خواب؟حرفی بزندارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط