.آیدای من
.آیدای من
تا هنگامی که هنوز کلماتی دارم تا عشق خود را به تو ابراز کنم، زنده ام.
به این زندگی دل بسته ام
و آن را روز به روز پُر بارتر می خواهم.
تو آخرین چوب کبریتی هستی که میباید به آتشی عظیم مبدل شوی
و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی
اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!
تو همه ی امید من، تو پناهگاه گرم و روشن من هستی.
فردا برایت نامهی دیگری خواهم نوشت
هزار هزار هزار بار می بوسمت
نوک انگشت هایت را، زانوهایت را، گوش های کوچولویت را و اطلسی های خودم را...
#احمد_شاملو
#عاشقانه
تا هنگامی که هنوز کلماتی دارم تا عشق خود را به تو ابراز کنم، زنده ام.
به این زندگی دل بسته ام
و آن را روز به روز پُر بارتر می خواهم.
تو آخرین چوب کبریتی هستی که میباید به آتشی عظیم مبدل شوی
و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی
اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!
تو همه ی امید من، تو پناهگاه گرم و روشن من هستی.
فردا برایت نامهی دیگری خواهم نوشت
هزار هزار هزار بار می بوسمت
نوک انگشت هایت را، زانوهایت را، گوش های کوچولویت را و اطلسی های خودم را...
#احمد_شاملو
#عاشقانه
۴۳.۴k
۰۴ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.