آرام بگیر
آرام بگیر
آرام بگیر و هیچ مگو
بگذار تک دانه یِ خشک و گندیده یِ وجودم
در بیشه زارِ سردِ این حجمِ سرشار از خفقان
جان بگیرد و جوانه بزند
آری!
آرام بگیر
آرام بگیرو ببین
چگونه انگشتانِ این کالبدِ عاصی
رشد میکنند و بالا میروند
اوج میگیرند و ستارگان را چنگ خواهند زد
تا آنجا که دیگر
پرندگانِ بلند پروازِ خیالم
از شوقِ نورِ ماه و بویِ ستارگان
بال های خویش را نفرسایند
جایی که دیگر
مردِ تن خسته و رنجورِ درونم
از عطشِ عشق
هیچ سایه ای را نجوید
آری فقط
آرام بگیر و هیچ مگو
آرام بگیر و
ببین...
#روز_به
آرام بگیر و هیچ مگو
بگذار تک دانه یِ خشک و گندیده یِ وجودم
در بیشه زارِ سردِ این حجمِ سرشار از خفقان
جان بگیرد و جوانه بزند
آری!
آرام بگیر
آرام بگیرو ببین
چگونه انگشتانِ این کالبدِ عاصی
رشد میکنند و بالا میروند
اوج میگیرند و ستارگان را چنگ خواهند زد
تا آنجا که دیگر
پرندگانِ بلند پروازِ خیالم
از شوقِ نورِ ماه و بویِ ستارگان
بال های خویش را نفرسایند
جایی که دیگر
مردِ تن خسته و رنجورِ درونم
از عطشِ عشق
هیچ سایه ای را نجوید
آری فقط
آرام بگیر و هیچ مگو
آرام بگیر و
ببین...
#روز_به
- ۳۳۰
- ۲۰ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط