شب شدو جلوه گر شدی، باز در آسمان من
شب شدو جلوه گر شدی، باز در آسمان من
یک شبه آتشم بزن، هستی بیکران من
آتشم و شراره ام، عشق تو گشته چاره ام
آتش چشم عاشقت، شعله زند به جان من
چشمهء نور می شوم، آتش طور می شوم
شعر دو چشم عاشقت، می چکد از زبان من
عاشق و بی قرار من، خسته ز انتظار من
هیچ شبی نرفته ای از دل و از گمان من
مستم و خسته آمدم، خمّ شکسته آمدم
وای که شعله می کشد عشق تو در نهان من
یک شبه آتشم بزن، هستی بیکران من
آتشم و شراره ام، عشق تو گشته چاره ام
آتش چشم عاشقت، شعله زند به جان من
چشمهء نور می شوم، آتش طور می شوم
شعر دو چشم عاشقت، می چکد از زبان من
عاشق و بی قرار من، خسته ز انتظار من
هیچ شبی نرفته ای از دل و از گمان من
مستم و خسته آمدم، خمّ شکسته آمدم
وای که شعله می کشد عشق تو در نهان من
۱.۹k
۰۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.