اسکویید گیمعلی پارت

اسکویید گیمعلی 👍🏻 ( پارت ۴۹ )


همه لباس های خودشون رو پوشیدن ... تو جزیره راه می‌رفتیم ...
نامگیو : هیونگ می ؟ چه طوری ...
هیونگ می : زنده موندم ؟
نامگیو : آره ؟
املی : آره برام سوال شد ؟
مین سو : آره مگه با شیشه ... چیز نشدی ؟
هیونگ می : احم ...
( وقتی میخواستن کلیه و اعضای بدنم رو پاره در بیارن ، به هوش اومدم و شیشه نرفت تو صورتم ! فقط چون ضربه قوی بود سکته کردم ...
تانوس : گودرت 💪
املی : هر هر 🗿
هیونگ : وقتی به هوش اومدم یه نفر بیشتر اونجا نبود ... خفش کردم و لباس هاش رو پوشیدم !
املی : آها 😅 ( در حال فکر کردن به چیز های بد 🙈 )
۴۵۶ : حالا چطور بریم از اینجا ؟ آنتن نیست 😐
املی : آره ! چطور ؟
هیونگ : یه تشکر نمیکنید ؟ 🗿😑
همه : ممنون 🥺
املی : ولی بعضیا زودتر تشکر کردن 🩷
هیونگ می : حالا تشکر کردین ... باید بگم من همه چی رو برای برگشت آماده کردم 😌
نامگیو : واقعا 🤩
املی : خیلی باهوشی هیونگ می 😆
هیونگ می : ممنون 🩷
تانوس : خب ! بریم دیگه 😑
هیونگ می : 🙄


ادامه دارد 👍
دیدگاه ها (۱۱)

موبایل تانوس 🌑موبایل من 💩

حوصلم سر رفته ... 😑اعصابم خورده 😊🔪می‌خوام یکی رو بکشم 💀کاکائ...

یکم از ۴۵۶ فعالیت کنیم 👍🏻😶

اسکویید گیمعلی 👍🏻 ( پارت ۴۸ ) هیونگ می یواشکی از اتاقش اومد ...

بچه ها اومدم یه چیزی بگم من با یه سری بچه ها خیلی تو روبیک...

بیب من برمیگردمپارت : 67_ جنی نگران نشو خودم تا یکی دوساعته ...

قهوه تلخ پارت ۵۷سان: من نمیخوام بیامویلیام: برای چی؟سان: آخه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط