می عشق و مستی او نرود برون ز خونم

می عشق و مستی او نرود برون ز خونم
که دل آنچنان ندادم که دگر ستانم او را...

#اقبال_لاهوری
#عاشقانه_ها
دیدگاه ها (۱)

صبح به صبح ...موهایش را ببافصورتش را ببوس ...وبرایش شعر عاشق...

مادرها اگه منطق داشتن مادر نمیشدند ،نمیشود با منطق آنقدر عاش...

با من رفت و آمد نڪن! رفتن فعل قشنگے نیست با من فقط را...

تو را به یمن دیدنشچه وعده هاکه داده ام ولی نیامدآخرش دلم مرا...

...از قوت مستیم ز هستیم خبر نیستمستم ز می عشق و چو من، مست د...

می بینمتزدوردلم می‌تپد ز شوق...(:مخاطب.خاص.همسرم #عاشقانه_ها...

رفیقباد بهاریست می آیدمی نوازد، می رقصدمی خواند، می سازدمانن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط