به دار چله تار و پود قالی نیمه تمام چشم دوخته ام

به دارُ ، چلهُ ، تار و پودِ قالیِ نیمه تمام چشم دوخته ام.‌..
گوش سپرده ام به زمزمه ی دخترکِ نقشه خوان که می‌خواند...
سبز بزن، پس آبی.....
سپید بزن، پس گلی.....
زرد بزن، پس مِلی.....
اینگونه است که گره به گره ، رنگ به رنگ،

تو را می بافم...
دیدگاه ها (۰)

«کیف لی أن أری غیرک و أنت عینای؟»چگونه به غیر تو نگاه کنمدرح...

انگاری که دختر همسایه،آب که قطع می‌شده!برای پسر همسایه،با کو...

فنجان چایی را که تو خریده بودی گذاشته ام برای روزهای بارانیر...

‌خیابان ، کافه ...غروب و یک میز دو نفرهمی‌ترسم پایم را از شع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط