شاید سال هاست که خودم را

شاید سال هاست که خودم را

گول می زنم .

شاید سال هاست که دیگر از من

چیزی در تو نمانده باشد .

شاید به عظمت آنچه تو برای من هستی

کسی هست برای تو .

شاید من در جایی دور و زمانی زود

در تو گم شدم

و حالا حتی دست های خاطراتت هم

به آنجا و آن زمان نمی رسد .

شاید آنقدر می خواستمت ،

می خواهمت که یادت عینیت

تمام است در چهار دیوار این خانه .

شاید غرق در بی انتهای دوست داشتنت ،

رفتنت را ندیدم و هنوز

صدای بهانه هایت را عاشقانه می شنوم .

شاید در معجزه نگاهت مسخ شده ام

و دیدن را فراموش کرده ام .

شاید ... ولی مهم نیست ،

واقعا مهم نیست .

مهم این است که همیشه و همه جا

می بینمت ، مهم این است که برای

تو یگانه ام همیشه می نویسم ،

دست هایت را می گیرم ،

روی زانوانت به خواب می روم

و با بازدم تو بیدار می شوم .

مهم این است که به هیچ چیز

جز تو تعبیر نمی شوم

و مهم تر آنکه هیچ چیز

جز این را باور نمی کنم ...


#مجید_شاه_ولی
دیدگاه ها (۳)

خدایا دستم به دامانتامروز تولدش است ، نمی خواهی کمکی کنی ؟نم...

یادت باشد این بار که آمدیفراموش کن بروی ...#مریم_حیدرزاده

دلتنگی های من تمام نمی شود !همین که فکر می کنممن و تو دو نفر...

گاه گاهی که دلم می گیردپیش خود می گویمآنکه جانم را سوختیاد م...

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

آدم های صبور..،یه خصوصیت عجیب دارن،بی نهایت لبخند می زنن ......

دلم می سوزه واسه بچه هایکه خام اند و از این دنیاچیزی نمی‌دون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط