شاید سال هاست که خودم را
شاید سال هاست که خودم را
گول می زنم .
شاید سال هاست که دیگر از من
چیزی در تو نمانده باشد .
شاید به عظمت آنچه تو برای من هستی
کسی هست برای تو .
شاید من در جایی دور و زمانی زود
در تو گم شدم
و حالا حتی دست های خاطراتت هم
به آنجا و آن زمان نمی رسد .
شاید آنقدر می خواستمت ،
می خواهمت که یادت عینیت
تمام است در چهار دیوار این خانه .
شاید غرق در بی انتهای دوست داشتنت ،
رفتنت را ندیدم و هنوز
صدای بهانه هایت را عاشقانه می شنوم .
شاید در معجزه نگاهت مسخ شده ام
و دیدن را فراموش کرده ام .
شاید ... ولی مهم نیست ،
واقعا مهم نیست .
مهم این است که همیشه و همه جا
می بینمت ، مهم این است که برای
تو یگانه ام همیشه می نویسم ،
دست هایت را می گیرم ،
روی زانوانت به خواب می روم
و با بازدم تو بیدار می شوم .
مهم این است که به هیچ چیز
جز تو تعبیر نمی شوم
و مهم تر آنکه هیچ چیز
جز این را باور نمی کنم ...
#مجید_شاه_ولی
گول می زنم .
شاید سال هاست که دیگر از من
چیزی در تو نمانده باشد .
شاید به عظمت آنچه تو برای من هستی
کسی هست برای تو .
شاید من در جایی دور و زمانی زود
در تو گم شدم
و حالا حتی دست های خاطراتت هم
به آنجا و آن زمان نمی رسد .
شاید آنقدر می خواستمت ،
می خواهمت که یادت عینیت
تمام است در چهار دیوار این خانه .
شاید غرق در بی انتهای دوست داشتنت ،
رفتنت را ندیدم و هنوز
صدای بهانه هایت را عاشقانه می شنوم .
شاید در معجزه نگاهت مسخ شده ام
و دیدن را فراموش کرده ام .
شاید ... ولی مهم نیست ،
واقعا مهم نیست .
مهم این است که همیشه و همه جا
می بینمت ، مهم این است که برای
تو یگانه ام همیشه می نویسم ،
دست هایت را می گیرم ،
روی زانوانت به خواب می روم
و با بازدم تو بیدار می شوم .
مهم این است که به هیچ چیز
جز تو تعبیر نمی شوم
و مهم تر آنکه هیچ چیز
جز این را باور نمی کنم ...
#مجید_شاه_ولی
- ۸.۶k
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط