neutral love
Last Part
**
کوک: هانا و ا/ت بیشتر مون ت تو خرید و ما هم از فرصت استفاده کردیم و پولا رو برداشتین و رفتیم اونجا* گایز یادتون باشه بعد از این ماجرا وسایل ها رو جمع کنیم بریم مخفیگاه بعدی..تا رسیدیم صدای یونا کم کم به گوشمون رسید که از شدت گریع نفس بند میومد!. جونم بابایی اینجاس خوشگلم
یونا: بابااااا ( گریع)
کوک: پول رو پرت کردم جلوش* حتی اضافی هم بهت دادم..
ناتائیل: هویی درست بده برو خداروشکر شکر کن بچه س وگرنه منم پرتش میکردم جلوت
کوک: بچمو بده!
ناتائیل: بیا بگیرش*
کوک: تا یونا رو گرفتم بچه ها ریختن سرش منم..ساک یونا رو آوردم و بهش آب دادم..از بس گریع کرده بود گلوش خشک شد بود و آب دماغشو با دستمال پاک کردم*..فدات بشم نترس..اینجام خوشگلم..لپ خیسشو بوسیدم*
ناتائیل: قرارمون این نبود! ( زخمی)
کوک: بله درسته..شما نباید یک فرد بیگناه رو برمی داشتید و عین آدم پولتو میخواستی..الان از جلوی چشم من و دخترم گمشو..
* پایان*
**
کوک: هانا و ا/ت بیشتر مون ت تو خرید و ما هم از فرصت استفاده کردیم و پولا رو برداشتین و رفتیم اونجا* گایز یادتون باشه بعد از این ماجرا وسایل ها رو جمع کنیم بریم مخفیگاه بعدی..تا رسیدیم صدای یونا کم کم به گوشمون رسید که از شدت گریع نفس بند میومد!. جونم بابایی اینجاس خوشگلم
یونا: بابااااا ( گریع)
کوک: پول رو پرت کردم جلوش* حتی اضافی هم بهت دادم..
ناتائیل: هویی درست بده برو خداروشکر شکر کن بچه س وگرنه منم پرتش میکردم جلوت
کوک: بچمو بده!
ناتائیل: بیا بگیرش*
کوک: تا یونا رو گرفتم بچه ها ریختن سرش منم..ساک یونا رو آوردم و بهش آب دادم..از بس گریع کرده بود گلوش خشک شد بود و آب دماغشو با دستمال پاک کردم*..فدات بشم نترس..اینجام خوشگلم..لپ خیسشو بوسیدم*
ناتائیل: قرارمون این نبود! ( زخمی)
کوک: بله درسته..شما نباید یک فرد بیگناه رو برمی داشتید و عین آدم پولتو میخواستی..الان از جلوی چشم من و دخترم گمشو..
* پایان*
- ۱۷.۷k
- ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط