نیاز دارم مدتی نباشم

نیاز دارم مدتی نباشم
سفرکنم به جایی که هیچکس را نمیشناسم
به جایی که هیچ کس مرا نشناسد
دورباشم و رها...
سبک باشم و آزاد...
آدم هایی را ببینم که هیچ تصور بدی از آن ها ندارم
مسیرهایی را بروم که تابحال نرفته ام
عطرهایی رابزنم که تابحال نزده ام
و لباسهایی را بپوشم که تابحال نپوشیده ام درمکان هایی بنشینم که هیچ خاطره ای از آنها ندارم
درمکان هایی بنشینم که هیچ خاطره ای برایم زنده نمیکند
موسیقی هایی گوش کنم که مرا یادکسی نمی اندازد
و نوشیدنی هایی بنوشم که مرا بیخیال تر از همیشه کند
نه به کسی فکرکنم
نه نگران چیزی باشم
نه از پیشامدپیش نیامده بترسم
من نیاز دارم مدتی در خنثی ترین حالت ممکن باشم...
دیدگاه ها (۱)

من چه میدانستم ...

••به قدری ساکتم حالا ؛که انگاری ؛درونم حکم ؛ آتش‌ بس ،و حالِ...

در این شبیخون بلالطفا تو بمـــان...!

هستیم را به آتش کشیدی سوختم من ندیدی ندیدی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط