مامه رحه قهرمانی اسطورهای و ناشناخته از دیار بانه
مامه رَحه، قهرمانی اسطورهای و ناشناخته از دیار بانه ـ ۷
جریان داستانی که مامهرحه قاطری را بر روی شانههایش حمل میکردە و هنوز هم زبانزد مردم این منطقه است به این صورت بوده که در اثنای رد کردن کاروانی از مسیر گریبَردان در آنطرف تونل فعلی و نزدیک قهوه خانه شاه عباسی یکی از قاطرها در سرمای شدید از پا میافتد و مامهرحه آنرا روی کول میگذارد. میانه راه صاحب قاطر به مامه رحه میگوید قاطر دیگر زنده نیست آنرا زمین بگذار و مامهرحه در جواب آن جملهی معروف را بر زبان میآورد که هنوز هم به گوش مردم آشناست، میگوید: حق خودم را ناقص نمیکنم و سگهای سونج را از گوشت قاطر بی نصیب نمیگذارم. قاطر را بر روی کولش تا بالای گردنه بالا میآورد و از آنجا نیز طنابی به پاهایش میبندد و تا روستای سونج میکشاند تا برای سگهای روستای سونج ببرد.
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
جریان داستانی که مامهرحه قاطری را بر روی شانههایش حمل میکردە و هنوز هم زبانزد مردم این منطقه است به این صورت بوده که در اثنای رد کردن کاروانی از مسیر گریبَردان در آنطرف تونل فعلی و نزدیک قهوه خانه شاه عباسی یکی از قاطرها در سرمای شدید از پا میافتد و مامهرحه آنرا روی کول میگذارد. میانه راه صاحب قاطر به مامه رحه میگوید قاطر دیگر زنده نیست آنرا زمین بگذار و مامهرحه در جواب آن جملهی معروف را بر زبان میآورد که هنوز هم به گوش مردم آشناست، میگوید: حق خودم را ناقص نمیکنم و سگهای سونج را از گوشت قاطر بی نصیب نمیگذارم. قاطر را بر روی کولش تا بالای گردنه بالا میآورد و از آنجا نیز طنابی به پاهایش میبندد و تا روستای سونج میکشاند تا برای سگهای روستای سونج ببرد.
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
- ۳۳۴
- ۰۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط