حل میشود شکوه غزل در صدای تو

حل می‌شود شکوه غزل در صدای تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو

هر شب به روز آمدنت فکر می‌کنم
هر صــبح بی‌قـرارترینم برای تـو

بیدار می‌شویم ازین خواب هولناک
یک صبح جمعه با نفس آشنای تو

آدینه‌ای که می‌رسی و پهن می‌شود
چون فرش آسمانِ دلم زیر پای تو

یک روز گرم و روشن و سرشار می‌شویم
در خلسه‌ای که می‌وزد از چشم‌های تو

روزی که با شروع کلام تو مثل قنـد
حل می‌شود شکوه غزل درصدای تو💖 💖

#پانته‌_آ_صفایی
دیدگاه ها (۱)

با چشم تو از هر دو جهان گوشه گرفتیمماییم و تو ای جان که جگر ...

من که دیوانه عشقم تو همان عشق منیآخر ای جان! طلب عشق تو را ...

بی تو محتاج تراز تشنه به آبم امشببده از دسـت لبت باده ی نابـ...

دوستت دارم هایت را بگو تو اگر نیاز گفتن نداری من سخت محتاج ...

حل می شود شکوهِ غزل در صدای توای هرچه هست و نیست در عالم فدا...

فراز مردانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط