ملکه روس * پارت ۲*
= سلام آقا امیر این هم هست
امیر= سلام خانم مرادی آره اینم هست معاینه اش کن
خانم مرادی = باشه حتما
خانم مرادی دستمو گرفت کشید که ببره نمیخواستم برم که امیر موهام رو کشید درد کشیدن موهام توی سرم پیچید
امیر = مگه نگفتم مثل ی توله سگ خوب رفتار کن
= چشم ببخشید غلط کردم لطفا ولم کن
امیر پوزخندی زد و گفت = آفرین حالا بهتر شد حر.ومز.اده
از گفتن این کلمه نفرت توی چشمام بود که تو صورتش توف کردم بهم نگاه کرد دستشو بالا برد که منو بزنه یهو خانم مرادی گفت اجازه نداد
خانم مرادی = آقا امیر اون فقط ی دختره بعدشم مگه شما اون رو لازم ندارین اگه کتک بخوره ی بلایی سرش میاد
امیر = بله درست من منتظرم فقط این حر.ومز.اده رو معاینه کن
خانم مرادی بهم نگاه کرد ی زن تقریبا ۴۵ یا ۵۰ سال بود و گفت =عزیزم ی معاینه ساده اس همین ترس نداره این چهار دختر هم معاینه شدن بیا
سری تکون دادم و باهاش رفتم تو یکی از اون اتاق ها
خانم مرادی = خب شلوارتو دربیار میخوام معاینه ات کنم و برو روی تخت اگه با.کره . باشی قیمتت بالاس دختر
اینو که گفت بدنم یخ زد فهمیدم چه بلایی قراره سرم بیاد
خانم مرادی = زودباش آقا امیر زیاد صبور نیست بدونه دست دست میکنی میاد کتکت میزنه ها
رنگ از صورتم پریده بود بااین حرف ها بیشتر لرزیدم سری تکون دادم و شلوار و شورتم رو در اوردم رفتم روی تخت بیصدا گریه میکردم
خانم مرادی اومد واسه معاینه
خانم مرادی = یکم پاهاتو باز کن دختر میخوام معاینه ات کنم
= نمیشه معاینه نکنی لطفا خوشم نمیاد
خانم مرادی= چیه نکنه کاری کردی خجالت میکشی
= نه بخدا کاری نکردم
خانم مرادی = پس خفه شو و پاهات رو باز کن تموم روز رو وقت ندارم
پاهام رو باز کردم معاینه کرد خودم میدونستم جواب چیه ولی نگاهی که خانم مرادی داشت منو میترسوند
خانم مرادی = زود باش شلوارتو بپوش باهام بیا
شلوارمو زود پوشیدم و دنبالش رفتم از اتاق بیرون رفتیم امیر بیرون منتظر بود و راه میرفت با دیدن ما نگاهش از زمین برداشته شد و به خانم مرادی نگاه کرد
امیر = خب چی شد
خانم مرادی = علاوه بر اینکه خوشگله دست نخورده اس قربان
امیر ی لبخند سادیسمی زد و به طرفم اومد چونه ام رو محکم گرفته بود از اینکه من دست نخوره بودم لب هاشو گاز گرفت و گفت ........
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.