بلقیس

بلقیس
رفته بودی انار بگیری
تکه‌هایت برگشت
آن‌ها بیروت را رها کردند
و غزالی را کشتند
چشم‌هایت که بسته شد
دریا استعفا داد
بلقیس
کیفت را که از لای آوارهای بیروت بیرون کشیدند
فهمیدم که با رنگین‌کمان
زندگی می‌کرده‌ام.

#نزار_قبانی
#بیروت🖤
دیدگاه ها (۵)

با شما از زخمی سخن می‌گویم برآمده از نیزه‌های نادانی و ما هم...

با کدام بال می‌تواناز زوال روزها و سوزها گریخت!با کدام اشک م...

امروز صبحخبر خوشی می رسدتو خوابِ مرا دیده ای #پل_الوار

ما نسل ...بوسه ‌های ممنوع بودیم....عشق را ...میان لب ‌های هم...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط