دزیره
پارت ۶
ته: سلام
یونا: شما؟
ته: منم تهیونگ
یونا: آها
ته: خوبی؟
یونا: آره..
ته: میای بریم بیرون؟
یونا: حتما
ته: تا نیم ساعت دیگه میام بیرون
یونا: بیا پارک&
ته: اوک*
***،
ته: از دور نگاش میکردم خیلی خوشگل بود داشت به پرنده ها غذا میداد که چشمش به من افتاد و بهم دست تکون داد و دست تکون داد* لبخند زدم و دست تکون دادم که اومد سمتم*
ته: سلام
یونا: شما؟
ته: منم تهیونگ
یونا: آها
ته: خوبی؟
یونا: آره..
ته: میای بریم بیرون؟
یونا: حتما
ته: تا نیم ساعت دیگه میام بیرون
یونا: بیا پارک&
ته: اوک*
***،
ته: از دور نگاش میکردم خیلی خوشگل بود داشت به پرنده ها غذا میداد که چشمش به من افتاد و بهم دست تکون داد و دست تکون داد* لبخند زدم و دست تکون دادم که اومد سمتم*
۱۳.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.